سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط محراب در 92/5/19:: 5:22 صبح

امام زمان (عج) سوار بر اسب

 

سوره یوسف دوازدهمین سوره قرآن است و حضرت مهدی امام دوازدهم که مطابق روایات شباهت های زیادی بین حضرت مهدی (عج) و حضرت یوسف (ع) وجود دارد. درین خصوص تحقیقات و سخنرانیهای بسیاری انجام شده است که در این مقوله به بررسی و مقایسه چند مورد جدید می پردازیم. (روایات مربوطه و منابع آنها در انتهای مقاله درج گردیده اند) 

– غیبت، حجاب

غیبت حضرت مهدی همچون یوسف از کودکی اتفاق می افتد و یوسف در تمام زمان غیبت خود از خانواده و شهر خود (کنعان)، بصورت طبیعی زندگی میکرد و با مردم معاشرت داشت، اما کسی او را نمی شناخت، چه آنها که چیزی از یوسف می دانستند چه آنها که نمی دانستند. حضرت مهدی در بین مردم بصورت کاملا طبیعی زندگی می کنند و معاشرت دارند. پرده معرفتی که خدا بر چشم و دل مردم کشیده مانع شناخت میشود. لذا تعابیری که حجاب را بر وجود مقدس ایشان می دانند، مثلا رویارویی حضرت با چهره های متفاوت  با مردم ، و یا اینکه گفته میشود علت نشناختن ما در مواجهه با حضرت حجاب گناهان است، صحیح بنظر نمی رسند. زیرا غیبت حضرت عام است و منوط به درجه و کمال افراد نیست.

یوسف در غیبت خود با انواع مختلفی از مردم و با برادران گناهکار خود معاشرت دارد. حتی بنیامین نیز یوسف را نشناخت، اما قطعا اگر حضرت یعقوب بودند می شناختند. تضمینی برای دیدار توام با شناخت حتی برای خالصین وجود ندارد. بدیهی است که گناهان موجب دورتر شدن و کسب کمالات، موجب نزدیکی و داشتن امید بیشتر به دیدار توام با شناخت است و همچنین پاکی و خلوص در هرعملی که به او میرسد شرط اصلی مقبول واقع شدن آن است. همانطور که خود امام در نامه ای فرمودند تنها اموالی که پاک است می پذریند.(حدیث 1)

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ    ***   متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها   (حافظ)

– هدایت پنهان

یوسف در غیبت هم در پی هدایت دیگران است حتی وقتی در زندان است در جواب هم سلولیهای خود که میخواستند تعبیر خوابهایشان را بدانند پس از معرفی خود و دین خود آنها را به پرستش خدای یکتا دعوت نمود. حضرت مهدی نیز مراقب امتش است و در پی هدایتشان اما به روش و اسبابی پنهان که برای چشمها و گوشهای زیرک اهل بصیرت شناخته شده و آشکارند. (حدیث 12)

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند   ***   عشق داند که درین دایره سرگردانند   (حافظ)

– سامان یک شبه کار 

یوسف در زندان و متهم به خیانت است و گره در کارش ایجاد شده و بشدت به مشکل برخورده است. اما در یک شب کارش سامان می یابد. شاه مصر خوابی می بیند و در پی کسی که بتواند خواب شاه را تعبیر کند به سراغ یوسف می روند و او از زندان به مقام وزارت خزانه داری می رسد. مسیری که یک شبه طی شد با محاسبات عادی در بهترین حالات سالها طول می کشید. با اینحال این تغییر موقعیت در قالبی منطقی بود و توسط اسباب طبیعی. بنابراین فرج در کار حضرت مهدی نیز در حالی که با گذشت زمان سختتر و بعید تر بنظر میرسد یک شبه و سریع و طبیعی سامان خواهد یافت ان شا الله (احادیث 5و6)

– زیبایی، بخشندگی

(احادیث 13و14)

خورشید پشت ابر

– ظهور صغری

همانطور که یک غیبت صغرا و یک غیبت کبرا داریم، ظهور حضرت نیز مثل غیبتشان دارای دو مرحله است. مثل غروب و طلوع آفتاب که در دو مرحله است. مثلا درغروب، ابتدا قرص خورشید پنهان می شود ولی هوا نیمه روشن است و بعد تاریک می شود و همینطور است در طلوع. نظریه ظهور صغری را بسیاری از علما طرح و تایید کرده اند. آیت الله مکارم شیرازی ضمن تایید موضوع و اذعان داشته اند که ما در حال حاضر در زمان ظهور صغرا بسر میبریم. داستان زندگی حضرت یوسف نیز موید این موضوع است و ظهور وی طی دو مرحله و بتدریج اتفاق می افتد :

1- (ظهور صغری)

 الف- دیدار اول با برادران بدون معرفی

ب- دیدار دوم با برادران فقط معرفی به بنیامین

 

2- معرفی کامل (ظهور کبری)

نکته ظریفی که از داستان یوسف استنباط میشود این است که خود ظهور صغرا دو مرحله ای است:

در نخستین مرحله برادران روبروی یوسف قرار می گیرند اما او را نمی شناسند (مرحله 1- الف) که همان مرحله اول ظهورصغراست، یوسف از غیبت خارج شده و در پیش روی برادران حاضرست اما اعلام نکرده است.

مرحله بعدی دیدار دوم است، از لحظه معرفی پنهان خود به بنیامین تا معرفی رسمی (مرحله 1- ب)

در صورت صحت این مقایسه و برداشت، حضرت در مرحله دوم ظهور صغرا، خود را به نزدیکان و تایید شده گانشان بصورت مخفیانه معرفی هم میکنند که امیداریم وارد آن مرحله هم شده باشیم ان شا ا…

– ملاقات با امام زمان

همانطور که اغلب علما امکان ملاقات با امام زمان را تایید کرده اند، بر اساس داستان یوسف نیز این امکان قابل اثبات است. بدین صورت که در تمام دوران غیبت ملاقات به کرار بین مردم و ایشان صورت میپذیرد. اما حضرت خود را فقط به نزدیکان (بنیامین ها) و محرم هایی که لازم بدانند معرفی میکنند. درین خصوص تشرفهای بعضی بزرگان و صالحان معتبر موید این مطلب است. البته اقلب تشرفات معتبری که اتفاق افتاده بصورت موردی و به خواست خود حضرت و صرفاً یک تجربه شخصی بوده و هیچگاه اسباب ادعایی نشده است.

مدعیان ارتباط ویژه با امام زمان طبق روایات و نظر علما افراد دروغگو و افترا زننده هستند. همچنین با دقت در معنی کلمه “مشاهده” که امریست ارادی و رویت که اتفاقی است غیر ارادی می توان نتیجه گرفت مشاهده اما امکان ندارد اما رویت حضرت ممکن است. (حدیث 2)

طرح زیبا از مسجد جمکران

– بنیامینی ها

یوسف به دستور خدا مکری زیبا جهت پیوستن بنیامین به او بکاربست. با دیدن بنیامین او را در آغوش کشیده کنار خود نشاند با او همسفره شد در خفا خود را به برادر معرفی کرد و دستور داد پیمانه را در بساط بنیامین پنهان کنند. بعد او را به جرم دزدی بازدداشت کرده از برادران (دزدان واقعی) جدا کرده نزد خود نگه داشت و برادران با همان پندار که بنیامین دزد بوده قصر را ترک کردند. این اتهام بر گردن بنیامین باقی ماند تا روزی که یوسف پس از معرفی خود به برادران گفت من یوسفم و این (بنیامین) برادر من است!

این شرح حال یاران خاص و واقعی حضرت است که در میان جماعت گمراه متهم میشوند، اما درعوض محرم و همدم یار میشوند و چه دوست میدارند عاشقان این اتهام و تفکیک از جماعت گمراه و پیوستن بدوست را. این آرزوی آنان است که حضرت بخواهد پیمانه گمشده اش را در بساط آنها بیابد.

اگر با من نبودش هیچ میلی   ***   چرا جام مرا بشکسته است لیلی

پس اگر کسی به آن شرایط برسد که مورد تایید و محبت حضرت قرار گیرد میتواند امیدوار باشد به دیداری که توام با شناخت باشد و شاید تاکیدی بر حفظ راز. (به تعبیر بعضی مفسران یوسف پس از معرفی پنهانی خود به برادرش بنیامین از او خواست که راز را حفظ کند و سکوت پیشه کند.)

– یعقوبی ها

گروه دیگری هم هستند که شرح حالشان زیباتر از بنیامینی هاست و آن یعقوبیان نابینا شده از فراق اند که بعلت معرفت و کمال آنها حضرت نیاز به معرفی خود ندارند وچه بسا پرهیز می کنند از روبرو شدن با آنها.

یوسف پس از معرفی خود به برادران پیراهن خود را بعنوان نشانه داد که نزد پدر ببرند و او را با بقیه خانواده را به مصر بیاورند. یعقوب در حالی مسافران در راه کنعان بودند بوی یوسف را حس کرد و به فرزندان گفت من بوی یوسف را می شنوم اما فرزندان به او گفتند تو هنوز در گمراهی سابق خود بسر میبری!

آنها بوی پیراهن دوست را از فرسنگها دورتر تشخیص می دهند چه رسد به رویارویی با حضرت. در زمان ما در گوشه و کنار دنیا چه بسا هستند کسانی که بو را شنیده اند ان شا الله بزودی چشمهایشان بینا خواهد شد وایکاش که ما متهم به گمراه بودنشان نکنیم.

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم   ***   ترسم برادران غیورش قبا کنند  (حافظ)

– پیمانه

درین قحطی و خشکسالی آخرالزمان پیمانه ی روزی و تقدیر مردم از جانب خداوند بدست اوست. همه عالم چه بدانند و چه ندانند و چه طلب کنند یا نکنند هر معرفت و کمالی را، و هر رزق و روزی را از او میگیرند. او که خود و خاندانش به کرامت و بخشندگی شناخته شده اند هیچ مراجعه کننده ای را به شرط داشتن خلوص و پاکی دست خالی باز نمیگردانند. بعبارت دیگر هر دعا و یا حاجت و یا عبادتی و توسلی که به منظور نزدیکی و کسب فیض از ناحیه ایشان انجام شود در صورت پاک بودن نزد ایشان پذیرفته خواهد شد.

حسن یوسف قوت جان شد سال قحط   ***   آمدیم از قحط ما هم سوی تو (مولوی)

– ادبیات عرفانی و یوسف ثانی

عرفای بزرگ که اغلب به قرآن و احادیث احاطه کامل داشته اند شباهت های اشاره شده را در آثار خود به زیبایی منعکس نموده اند. در اغلب اشعار خصوصا اشعار با مضمونهای برگرفته از داستان یوسف به جرات می توان گفت منظور همان امام زمان و عصر غیبت است و تفسیر دیگری را نمیتوان تصور نمود.

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی   ***   چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی  (حافظ)

آن حسن که در خواب همی‌جست زلیخا   ***   ای یوسف ایام به صد ره به از آنی  (مولوی)

الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی   ***   روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی (مولوی)

– حرف آخر

وقتی بار آذوقه و نعمت، شتر شتر تامین شده و تازه پولتم برگشته (برادران یوسف) و جیره و مواجبتم که برقراره و درآمدتم که خوبه، زن و زندگی و صیغه و ماشین و خونه و تحصیلات ونماز و روزه و صدقه و حج و ندبه وسمینار و کنفرانس همه برقراره خوب خدا رو شکر دیگه چیزی کم نداری امام زمان هم چه بیاد چه نیاد تو که در هر حال برنده ای و احتمالا تنها با اومدنش اوضاع فلسطینیا بهتر میشه!

تا تشنه نباشی سراغ آب نمیگردی. دلوی به چاهی نمی اندازی تا شاید در سعادت بروت باز بشه و به جای آب زمینی چشمه حیات و یوسف زمان رو بیابی و با پیدا کردنش از چاه تنهایی و غیبت و از ناشناختگی خارجش کنی تازه اگرم بیابی معلوم نیست قدرشو بدونی ممکنه به بهایی اندک از او بگذری.

والسلام

 

اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَاکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ، وَ دُعاءَهُ وَ خَیْرَهُ،وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ وَ اجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَهً، وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَهً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛ وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَهً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَکْفِیَّهً وَ حَوائِجَنا بِهِ مَقْضِیَّهً،وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى، وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی   ***   دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی   ***   آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی  (عطار)

 

**********************************************************

احادیث مربوطه:

  1. حدیث 1 حضرت مهدی (ع): “…در قضیه منکرین من از اهل بیت ما وعمو زاده هایمان، بدان خداوند با کسى خویشاوندى ندارد، کسى که مرا انکار کند از من نیست وسرنوشت او سرنوشت پسر نوح ع است. اما سرنوشت عمویم جعفر وفرزندان او سرنوشت برادران یوسف ع است… واما اموالتان را نمى پذیریم مگر اینکه پاکیزه شوند،…وآنچه را که به ما رساندى نمى پذیریم مگر آنچه را که پاک وپاکیزه باشد…اما چگونگى سود بردن بواسطه من در زمان غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است آنگاه که در پشت أبر از دیده ها پنهان شود، براستى من حافظ و نگاهبان زمینیان هستم همانگونه که ستارگان حافظ اهل آسمانند،…در تعجیل در فرج دعاى زیاد بکنید زیرا آن فرج شماست…”
  2. حدیث 2 حضرت مهدی در نامه ای به سمرى: برخى از شیعیان وپیروان من ادعا مى کنند که مرا دیده اند، آگاه باش که قبل از خروج سفیانى وصیحهء آسمانى، کسی که ادعاى مشاهده ودیدن مرا کرد دروغ گفته است. (ألا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانی والصیحه فهو کاذب مفتر)
  3. حدیث 3 (نقل به مفهوم از چند منبع مختلف) امام صادق: در قائم روشی است از یوسف، اوپادشاه مصر بود و میان او و پدرش هیجده روز فاصله بود و اگر خدا می خواست جای او را به پدرش بفهماند توانا بود… برادران یوسف همگى نوادگان و فرزندان پیامبران بودند، با این همه اگرچه با یوسف تجارت کردند و خرید و فروش نمودند و مورد خطاب قرارش دادند،او برادران را شناخت امّا آنها نشاختند  تا آن زمان که او خود را معرفی کرد و گفت: من یوسف هستم و این برادر من است .مهدی ع با مردم دربازارهایشان رفت و آمد کند و در مجالسشان بر فرشهایشان پا گذارد، ایشان او را نشناسند تا هنگامی که خداوند اذن دهد که خود را معرفی کند، آنگونه که به یوسف اجازه دادکه در پاسخ برادرش که پرسید: آیا تو یوسفى بگوید: بله من یوسفم.
  4. حدیث 4 امام صادق ع: همانا سنت هاى پیامبران علیهم السلام در غیبت هایشان در باره حضرت قائم ع عینا جارى خواهد شد
  5. حدیث 5 امام حسین ع : نهمین فرزند من سنتى از یوسف وسنتى از موسى بن عمران ع را داراست واو قائم ما اهل بیت بوده که خداوند متعال در یک شب امر ظهور او را سروسامان میبخشد
  6. حدیث 6 امام باقر ع : حضرت قائم ع شباهتى با حضرت یوسف دارد. راوى مى گوید عرضکردم : آن چیست ؟ فرمود : سرگردانى وغیبت
  7. حدیث 7 امام باقرع : در مورد حضرت صاحب الامر ع روش وسنت چهار پیامبر جریان داشته ، سنت موسى و سنت عیسى و سنت یوسف وسنت حضرت محمد ص…راوى مى گوید عرضکردم : سنت یوسف چیست ؟ فرمود : زندان وغیبت
  8. حدیث 8 امام باقرع : قائم آل محمد ص به پنج پیغمبر شباهت دارد ، یونس بن متى ویوسف بن یعقوب وموسى وعیسى وحضرت محمد ص… وشباهت او به یوسف بن یعقوب ع پس از غیبت خاص وعام او ، وپنهان شدن او از برادرانش مشکل شدن امر او براى پدرش یعقوب ع است گر چه راه و مسافت بین او وپدر و اهل و پیروانش کوتاه ونزدیک بوده است
  9. حدیث 9 امام صادق ع : آیا می‌دانی جامه یوسف چه بود؟ گفتم: نه. فرمود: وقتی برای ابراهیم ع آتش افروختند، جبرییل ع یکی از جامه‌های بهشتی را آورد و بر او پوشانید، پس با آن جامه، گرمی و سردی به او اثر نمی‌کرد، و چون هنگام وفاتش رسید، آن‌را در بازومندی قرار داد و بر اسحاق آویخت، و اسحاق هم بعداً آن‌را بر یعقوب آویخت، و هنگامی که یوسف متولد شد یعقوب آن‌را بر او آویخت، و این در بازوی او بود تا بر او گذشت آنچه گذشت، پس هنگامی که یوسف آن پیرهن را در مصر از بازوبند بیرون ساخت، یعقوب بوی آن را شنید. این همان پیرهنی است که از بهشت نازل شده بود.آن پیراهن، همراه قائم ماست هنگامی ‌که خروج نماید.
  10. حدیث 10 علی ع : مهدی ع آواره بوده و در وادى غربت تنهاى تنها مىباشد (صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید)
  11. حدیث 11 رسول خدا ص :چهرهء آن حضرت مانند ماه درخشان است رخسارمهدى ع  گندم گون و جسم و قامت وى (مانند فرزندان حضرت یعقوب) رشید است
  12. حدیث 12 حضرت مهدى علیه السلام ، مهدى نامیده شده ، زیرا به امور پنهان ومخفى هدایت مى نماید
  13. حدیث 13 حضرت مهدى(ع) طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایى از نور بر تن دارد. (المهدىّ طاووس اهل الجنّه. وجهه کالقمر الدّرى علیه جلابیب النور)
  14. حدیث 14 امام باقر(ع): شباهت او با یوسف در زیبایی  و بخشندگی اوست
  15. حدیث 15 خداوند آنچه را به تمام انبیاء عطا نموده بیشتر از آن را به حضرت مهدى ع عطا میفرماید واو را برترى خواهد داد، حضرت قائم از فرزندان علی ع داراى غیبتى مانند غیبت یوسف است

 

******************************************************************

منابع

1?سوره یوسف

2?تفسیر المیزان سوره یوسف

3?دیوان اشعار حافظ مولوی سعدی عطار

4? برخی از منابع احادیث

  • حدیث 1: * غیبه الطوسی : ص 176 – * البحار : ج 50 ص 227 ب 6 ح 1
  • حدیث 2: غیبه الطوسی : ص 242 – کما فی کمال الدین بتفاوت یسیر ، عن ابن بابویه
  • حدیث 3: ان فى صاحب هذاالامر لشبها من یوسف…فما تنکر هذه الامّه (المتحیره)-ما ینکر هذا الخلق الملعون اشباه الخنازیر من ذلک؟-أن یفعل اللّه جلّ و عزّ بحجته کما فعل بیوسف -أن یکون الله عزوجل یرید فی وقت من الاوقات أن یستر حجته عنهم، لقد کان یوسف إلیه ملک مصر…(فما تنکر هذه الامه أن یکون الله یفعل بحجته ما فعل بیوسف).. وأن یکون صاحبکم المظلوم المجحود حقه صاحب هذا الامر یتردد بینهم، ویمشى فی أسواقهم، ویطأ فرشهم ولا یعرفونه حتى یأذن الله له أن یعرفهم نفسه کما أذن لیوسف حین قال له إخوته: ” ء‌إنک لانت یوسف؟ قال: أنا یوسف “…(أن یمشى فى اسواقهم و یَطَأ بُسُطَهم حتّى یأذن اللّه فى ذلک له)…إن إخوه یوسف کانوا عقلاء الباء اسباطا أولاد انبیاء دخلوا علیه فکلموه وخاطبوه وتاجروه وراودوه وکانوا إخوته وهو أخوهم لم یعرفوه حتى عرفهم نفسه وقال لهم: ” أنا یوسف ” فعرفوه حینئذ…وکان بینه وبین أبیه مسیره ثمانیه عشر یوما، فلو أراد أن یعلمه بمکانه لقدر على ذلک، والله لقد سار یعقوب وولده عند البشاره تسعه أیام من بدوهم إلى مصر…* غیبه نعمانی، ص -164-14 -* غیبت یوسف – کماالدین صفحه 243
  • حدیث 4: الإمام الصادق ع: إن للقائم منا غیبه یطول أمدها ، فقلت له : یا ابن رسول الله ولم ذلک ؟ قال : لان الله عز وجل أبى إلا أن تجری فیه سنن الأنبیاء ع فی غیباتهم  * کمال الدین : ص 480 ب 44 ح 6 -* البحار : ج 51 ص 142 ب 6 ح 2
  • حدیث 5: فی التاسع من ولدی سنه من یوسف وسنه من موسى بن عمران علیهما السلام وهو قائمنا أهل البیت ، یصلح الله تبارک وتعالى أمره فی لیله واحده * کمال الدین : ج 1 ص 317 ب 3 ح 1- * البحار : ج 51 ص 132 ب 3 ح 2
  • حدیث 6: فی القائم شبه من یوسف ، قلت وما هو ؟ قال : الحیره والغیبه * غیبه الطوسی : ص 103   -* البحار : ج 51 ص 224 ب 13 ح 12
  • حدیث 7: فی صاحب هذا الامر سنن من أربعه أنبیاء : سنه من موسى ، وسنه من عیسى ، وسنه من یوسف ، وسنه من محمد ص،… فقلت : فما سنه یوسف ؟ قال : السجن والغیبه * النعمانی : ص 164 ب 10 ح 5 – * البحار : ج 14 ص 339 ب 23 ح 14
  • حدیث 8: إن فی القائم من آل محمد ص، شبها من خمسه من الرسل : یونس بن متى ویوسف بن یعقوب وموسى وعیسى ومحمد صلوات الله علیهم … فأما شبهه من یوسف بن یعقوب ع فالغیبه عن خاصته وعامته ، واختفاؤه من إخوته وإشکال أمره على أبیه یعقوب ع مع قرب المسافه بینه وبین أبیه وأهله وشیعته * کمال الدین : ج 1 ص 327 ب 32 ح 7 – * البحار : ج 14 ص 339 ب 23 ح 13
  • حدیث 9: کمال الدین، ج 1، ص 142
  • حدیث 10: صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید * کمال الدین : ج 1 ص 303 ب 26 ح 13 – * البحار : ج 51 ص 110 ب 2 ح 4
  • حدیث 11: المهدی رجل من ولدی ، وجهه کالقمر الدری ، اللون لون عربی ، والجسم جسم إسرائیلی  * إثبات الهداه : ج 3 ص 593 ب 32 ف 2 ح 15 – * البحار : ج 51 ص 80 ب 1 ح 8
  • حدیث 12: إنما سمی المهدی لأنه یهدی لأمر قد خفی  * النعمانی : ص 237 ب 13 ح 26 – * البحار : ج 51 ص 29 ب 2 ح 2
  • حدیث 13: فیروزی، سید مرتضی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج3، ص343، اسلامیه،1410ق؛  بحارالانوار، ج51، ص 105،باب اول،حدیث 41 ، مؤسسه الوفا،لبنان، 1404ق؛ شیخ یوسف، بن یحیی، بن علی، مقدسی، شافعی، عقد الدرر، فی اخبار المهدی المنتظر، ج1، ص 34?
  • حدیث 14: منتخب الاثر، ص 371
  • حدیث 15: یعطیه الله جل وعز ما أعطى الأنبیاء ویزیده ویفضله ، إن القائم من ولد علی علیه السلام له غیبه کغیبه یوسف * النعمانی : ص 146 ب 10 ح 4 – * البحار : ج 52 ص 225 ب 25 ح 89

به قلم : محراب

منبع : www.vs666.ir


کلمات کلیدی :